عشق یعنی گشت آغاز اینچنین
بسم الله العشق رب العالمین
عشق یعنی نغمه ای در پرده شد
از زمین خاکی به عرش آورده شد
عشق یعنی قطره ای بر گِل فتاد
ناگهان در گِل هوای دل فتاد
عشق یعنی قصه ای آغاز شد
بابی اندر باب هستی باز شد
.
.
.
عشق یعنی مرغ حق هو هو کنان
می کند اسرار ملک حق عیان
عشق یعنی طاقت پندار او
عشق یعنی مژده دیدار او
عشق یعنی جان من دستم بگیر
ای همه دلها به عشق تو اسیر
عشق یعنی ای به درد ما را دوا
عشق یعنی جان من "مهدی" بیا
متن کامل شعر در ادامه مطلب ...
عشق یعنی گشت آغاز اینچنین
بسم الله العشق رب العالمین
عشق یعنی نغمه ای در پرده شد
از زمین خاکی به عرش آورده شد
عشق یعنی قطره ای بر گِل فتاد
ناگهان در گِل هوای دل فتاد
عشق یعنی قصه ای آغاز شد
بابی اندر باب هستی باز شد
عشق یعنی که من و تو ما شدیم
عشق یعنی آدم و هوا شدیم
عشق یعنی قرعه ای در کار شد
سهم آدم درد هجر یار شد
عشق یعنی ابتدا و انتها
خود نوشت و گفت تقدیر شما
عشق او در قلب من فریاد کرد
از همه کون و مکان آزاد کرد
عشق یعنی جملگی دیوانگی
با چه و چون و چرا بیگانگی
عشق یعنی شکوه پر سوز نی
عشق یعنی آه جان افروز نی
عشق یعنی مهربانی با نسیم
عشق یعنی قصه مضراب و سیم
عشق یعنی الفتی با اهل دل
عشق یعنی کوزه ای سازی ز گل
عشق یعنی در بلا اندر شدن
عشق یعنی مست آن ساغر شدن
عشق یعنی یک قلم در دست و مست
خط نوشتن از تو و هر آنچه هست
عشق یعنی لحظه ای خلوت شدن
عشق یعنی بی خبر دعوت شدن
عشق یعنی کعبه تا راه حجاز
عشق یعنی رفتن از راه نیاز
عشق یعنی جمعه ها در انتظار
خلوتی با ناله های زار و زار
عشق یعنی وعده از پیش آمده
مهدی ات با مکتب و کیش آمده
عشق یعنی یک قیامت در زمین
عشق یعنی قامت رعنای دین
عشق یعنی نور حق را منجلیست
بحر عالم هاتف عدل علیست
عشق یعنی او جمال احمد است
عشق یعنی نام او محمد است
عشق یعنی اقتدارش از علیست
عشق یعنی او امام است او ولیست
عشق یعنی مهر او از فاطمه است
شور و شر این جهان را خاتمه است
عشق یعنی الله الله شور و حال
عشق یعنی وصفه هذا محال
عشق یعنی مرغ حق هو هو کنان
می کند اسرار ملک حق عیان
عشق یعنی طاقت پندار او
عشق یعنی مژده دیدار او
عشق یعنی جان من دستم بگیر
ای همه دلها به عشق تو اسیر
عشق یعنی ای به درد ما را دوا
عشق یعنی جان من "مهدی" بیا